یادداشتهای بهار

هر روز ممکن است خوب نباشد اما در هر روز چیز خوبی هست

یادداشتهای بهار

هر روز ممکن است خوب نباشد اما در هر روز چیز خوبی هست

آیا بهار به مشهد میرود؟

سلام 

خردادماه بود، آخر وقت اداری و منتظر بودم همسر بیاد دنبالم که از امور اداری تماس گرفتند و گفتند:  خانم بهار اسم شما برای سفر به مشهد در قرعه کشی دراومده و شهریور ماه نوبت سفر شماست و میتونید توی این سفر تا چهار نفر همراه داشته باشید.

خیلی خوشحال شده بودم و سر از پا نمیشناختم تا همسر رسید سریع سوار ماشین شدم و خبر خوش رو بهش دادم ولی همون لحظه اول و بدون هیچ فکری همسر خوشحالیمو در نطفه خاموش کرد و گفت ما آمادگی این مسافرت رو نداریم ( بیشتر از نظر مالی میگفت ) ولی من گفتم که تا اون موقع خیلی فرصت هست تا ببینیم چی پیش میاد 

دیگه در مورد مسافرت مشهد چیزی نگفتم تا مرداد ماه که پروژه راهپیمایی روی مخ همسر رو شروع کردم و هر روز غر میزدم که من مسافرت میخوام ،همه همکارا دارن برنامه ریزی سفرشونو انجام میدن بجز من ،دوست دارم برم مشهد و............



ادامه مطلب ...

دل غافل

از هفته گذشته برای این چند روز تعطیلی برنامه ریزی کرده بودم و حسابی دل خودمو صابون زده بودم که دل سیر استراحت میکنم و هیچ کاری هم انجام نمیدم، امااااااااا دل غافل که دست روزگار بی مروت یه کلفتی بس عظیم برای ما رقم زده بود چطوری؟ اینجوری که طی یک تماس تلفنی ( ای ادیسون  کجاییییییییی؟) خواهران شوهر به اطلاع ما رساندند که تا دقایق دیگر خانه مارا نورانی میکنند و بدینسان از روز چهار شنبه تاااااااااا روز جمعه یعنی کلللللللللل تعطیلات، ما در خدمت این قوم بودیم و رسما تعطیلات ما به فنا رفت .